رای
_ رای ندادم مثل همه سالهای گذشته .. همون موقع که رنگ ها شد نماد ، دعواهای جناحی بالا گرفت و مردم افتادن به جون هم ..
همون موقع که توی مناظره ها تحقیر و به زیر کشیدن و کوچیک کردن همدیگه رو دیدم ..
رای ندادم اما افتخار هم نکردم ..
شعار ندادم که باید رای داد یا نباید رای داد ..
چون باید و نباید های هیچکدومو قبول ندارم ..
در اصل بایدی وجود نداره..
نه چنگ زدن به ریسمان خون شهدا برای یارکشی سیاسی واسم معنا داره ..
نه خشم و غصب اسلام ستیزها به بهانه نفرت از نظام ..
نه وظیفه ای که که تعریف میشه رو قبول دارم
و نه خیانت ..
من فقط یک فرد بالغ ناراضی هستم ..
که فکر کنم جایگاه و هویت مستقلی توی این جامعه نداره .. خخ
پ.ن
_ ینی میشه روزی برسه که یارکشی و کشمکشها تموم بشه ؟!
_ عمیقأ ناراحتم از اینکه مامانم باید گستاخی ها رو تحمل کنه چون رای داده .. !
و یا من برچسب ضد دینی بخورم چون رای ندادم ..
جهان هستی خیلی خیلی بزرگتر از دریچه نگاه و اعتقاد ماست .. کاش میتونستم اینو فریاد بزنم .. کاش میتونستم اینو شعار بدم .. حیف که هیچی نیستم
- ۰۲/۱۲/۱۴