حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

سلام خوش آمدید

مهمونی

جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۵۵ ق.ظ

مهمونا دیروز از صبح اومدن .. ینی همسر رفت دنبالشون و آوردشون .. 

مریم و دخترش ..

شبم پیمان اومد ..‌

مادر همسر هم که خونه آقابزرگ بود و نبود ..

همه چیز خوب بود خداروشکر 

صبح قبل از اومدن مهمونا ، فاطمه باهام کار داشت و یکم چت کردیم . نمیدونستم بهش تعارف کنم یا نه .. که دیدم اگه نگم درست نیست .. میدونستم اونم میخواد بره خونه آقابزرگ ، برا همین تعارفی زدم و گفتم اگه نمیره اونجا ، بیاد خونه ما که تشکر کرد و گفت نه و باید بره اونطرف .. 

فعلا ظاهراً همه چی مرتبه .. 

انشالله در باطن و پنهانم همینطور باشه .. 

توکل بخدا .. 

  • ساره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

نوشتن آرومم می‌کنه و سبک ، خصوصا وقتی حرف ناگفته و درددل باشه .
ممنون میشم ازم رمز نخواید 🙏🌹

آخرین مطالب