صاحبخونه
چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۲۵ ب.ظ
_ صاحبخونه سختگیر و نکته سنج ما که اصلا با کسی صمیمی نمیشه ، زنگ زده به همسر که یه کار پیدا کردم واست و هرموقع وقت کردی بیا بریم صحبت کنیم ببینی بدردت میخوره یا نه !!!!!!!
( چند مدت پیش ، واسه تمدید که صحبت کرده بودن ، همسر گفته بود بهش که بیکار شده )
_ فردا مراسم داریم بازم ، چهارماه و ده روز آقابزرگ هست . اگه بتونم با حاجی صحبت کنم خوب میشه ( راجع به تسویه محل قبلی کار همسر )
_ هنوز به عینک جدید عادت نکردم، ولی به توصیه پزشک باید بزنم .فک کنم یکمم واسه صورتم بزرگه ، کاش عجله ای سفارش نداده بودم . اون قبلیه موقتی بود و فقط زمان مطالعه استفاده میکردم ، ولی اینو نمیشه کاریش کرد ، راستش یه جورایی خجالت میکشم فردا جلوی همه اینجوری ظاهر شم !
نمیشه هم نزد ! مگه یه روز دو روزه ... حالا حالاها باید به چشمم باشه !
- ۰۳/۰۵/۱۰