حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

سلام خوش آمدید

صاحبخونه

چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۲۵ ب.ظ

_ صاحبخونه سختگیر و نکته سنج ما که اصلا با کسی صمیمی نمیشه ، زنگ زده به همسر که یه کار پیدا کردم واست و هرموقع وقت کردی بیا بریم صحبت کنیم ببینی بدردت میخوره یا نه !!!!!!! laugh

( چند مدت پیش ، واسه تمدید که صحبت کرده بودن ، همسر گفته بود بهش که بیکار شده ) 

 

_ فردا مراسم داریم بازم ، چهارماه و ده روز آقابزرگ هست . اگه بتونم با حاجی صحبت کنم خوب میشه ( راجع به تسویه محل قبلی کار همسر ) 

 

 

_ هنوز به عینک جدید عادت نکردم، ولی به توصیه پزشک باید بزنم .فک کنم یکمم واسه صورتم بزرگه ، کاش عجله ای سفارش نداده بودم . اون قبلیه موقتی بود و فقط زمان مطالعه استفاده میکردم ، ولی اینو نمیشه کاریش کرد ، راستش یه جورایی خجالت میکشم فردا جلوی همه اینجوری ظاهر شم ! 

نمیشه هم نزد ! مگه یه روز دو روزه ... حالا حالاها باید به چشمم باشه !

 

 

 

 

  • ساره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی