مشغولیات
نیروهای کمکی رفتن و همسر اینا تنها شدن ، اونقدر حجم کار بالا بود که من و خواهر همسر هم دست به کار شدیم .
شبا تا نیمه شب بیداریم و صبحا زود بیدار میشیم .
این وسط کلاسای دخترک هم هست که مجبورم خودم مسئولیتشو قبول کنم . راهم دوره و وقت زیادی صرف رفت و آمد میشه ، واسه همین تنها فرصت استراحتمم از دست میره ، مثل امروز ..
ینی در حال حاضر خسته ترینم و موندم چطوری باید تا آخر شب کار سالن و آشپزخونه رو به سرانجام برسونیم. !!
گفتم یکم پناه بیارم خونه پدری و دمی استراحت کنم و بعد راهی بشم اونطرف که نشد .. اومدما ولی مامان نیست ، بابا هم بیرون دستش بنده و خونه ساکت و خالیه ..
مادرشوهر هم زنگ زده که اگه میتونی زودتر بیا و بریم سراغ بقیه کارا !
در طول همه این سالها این سومین باریه که مادرشوهر بصورت مستقیم ازم کمک خواسته ! و این ینی واقعا مستأصل شده ..
پس چاره ای نیست و باید برم ..
خدا کنه این سربالایی هم بگذره که جونی نمونده واسم !
- ۰۳/۰۵/۲۱
سلام عزیزم
خسته نباشی
خداقوت
چجوریه کارای تعمیراتی رو مگه میتونید خانوما انجام بدین؟