شاید موقت
دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۱۳ ب.ظ
از خدا که پنهان نیست ، از شما چه پنهان یه وقتایی مثل الان واقعا نیاز به محبت و حمایت عاطفی و پناه امن از طرف همسرم دارم و نیست !
ولی اونقدر جامعه پر شده از مردهای روان پریش که جرات نوشتنش رو هم حتی ندارم !
ترس از اینکه یکی به این بهانه بخواد بهم نزدیک بشه !
و غم بابت اینکه هر برداشتی راجع بهم بشه ، جز درک کردن و شنیده شدن حس نیازم از همسر خودم ! فقط از همسر خودم !
برا همینه که میگم این امتحان لعنتی که یکساله گریبانگیرم شده داره منو از پا در میاره !
و من مجبورم تاب بیارم بخاطر دخترک پر احساسم ، که اگه حتی شبی قبل از اومدن پدرش بخوابه ، صبح فردا تا اونو توی خواب نبینه ، به مدرسه نمیره !
خدایا کمکم کن ..
داری میبینی که چطور با خودم میجنگم درحالی که توان جنگیدن ندارم . میبینی کشان کشان خودمو به جلو میکشم که مبادا زمین بخورم .
پس کمکم کن .
- ۰۴/۰۲/۰۹