عروسی ، مدرسه
- عروسی رو هم به خیر و خوشی رد کردیم ![]()
دوتا زوج تازه جوانِ دانشجوی عاشق که کاملا سنتی آشنا شدن و ازدواج کردن![]()
هردوتا همشهری هستن و توی یه شهر مشترک هم درس میخونن ، ولی از وجود هم خبر نداشتن تا قبل نامزدی خخ .
خلاصه که فعلا همو خیلی دوست دارن ، انشالله این عشق و علاقه دائمی باشه و سالها به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنن.
درسته که حالا خیلی زوده واسه قضاوت ، ولی خب چندتا گزینه هست که حس میکنم زندگی خوبی پیش رو داشته باشن.
اولین و مهمترینش اینه که هر دوتاشون بعد از خواستگاری و آشنایی ، چندین جلسه با مشاوره ازدواج در ارتباط بودن و بعد که تصمیمشون برا انتخاب هم قطعی شد بله رو دادن و رسماً نامزدی کردن .
دومیش هم کفوی اجتماعی ، فرهنگی و اعتقادی هردو خانواده هست که حتی طی همین یکی دو روز هم خیلی خوب میشد دید و فهمید .
سومیش پشتکار و همت پسردایی همسر بود که قبل از اقدام برای خواستگاری ، سریع توی همون شهر که دانشجو بود ، مشغول به کار شد و خیلی خوب در طول همین مدت کم تونست کمک خرج خودش و خانوادش باشه ، حتی برای مراسم عروسی !
این دایی همسر مثل خود همسر هست در زمینه شغلی و کاری .
ولی دوتا پسر داره که حقیقتا خیلی خوب تربیت شدن هم به لحاظ اخلاقی و هم کاری و اجتماعی .
مورد دیگه که میگم حس خوبی دارن این زوج برام اینه که پسردایی شخصیت حمایت گر و مسئولیت پذیری داره و خیلی جاها که حضور داشتن کنارمون ، خیلی خوب هوای خانمشو داشت و حواسش بهش بود ، هم به اون هم به خانواده خودش !
نه اینکه چون توی جمع هست و یا چون کم سن و ساله بخواد خودی نشون بده ! نه واقعا خود خودش بود ، بدون هیچ نقش و نقابی ! حتی یه وقتایی فقط من متوجه میشدم چقدر قشنگ داره مدیریت میکنه و حواسش هست .
(چیزی که من حتی در نامزدی هم نداشتم و متاسفانه خیلی ساده لوحانه از کنارش میگذشتیم به امید درست شدن !!! )
البته عروس هم واقعا دختر خوبیه ![]()
خلاصه که انشالله خوشبخت بشن .
-----------------------
- فردا دخترک میره مدرسه و من هنوز هیچ کاری نکردم و آمادگی هم ندارم خخ . بس که خسته عروسی و پاتختی و اینا هستم .
ولی استرس هم ندارم .
دیگه بعدش چهار سال آدم میدونه چی به چیه و باید چیکار کرد .
فقط تنها نگرانیم معلم امسالش هست که بخاطرش خودمم میخوام روز اول همراهش برم . واقعا نمیخوام مثل پارسال یه معلم خاله زنک و بی مسئولیت نصیبش بشه !
- ۰۴/۰۷/۰۱