حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

سلام خوش آمدید

عروسی ، مدرسه

دوشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۴، ۰۳:۰۹ ب.ظ

- عروسی رو هم به خیر و خوشی رد کردیم smiley

دوتا زوج تازه جوانِ دانشجوی عاشق که کاملا سنتی آشنا شدن و ازدواج کردنwink

هردوتا همشهری هستن و توی یه شهر مشترک هم درس میخونن ، ولی از وجود هم خبر نداشتن تا قبل نامزدی خخ .

خلاصه که فعلا همو خیلی دوست دارن ، انشالله این عشق و علاقه دائمی باشه و سالها به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنن. 

درسته که حالا خیلی زوده واسه قضاوت ، ولی خب چندتا گزینه هست که حس میکنم زندگی خوبی پیش رو داشته باشن. 

اولین و مهم‌ترینش اینه که هر دوتاشون بعد از خواستگاری و آشنایی ، چندین جلسه با مشاوره ازدواج در ارتباط بودن و بعد که تصمیمشون برا انتخاب هم قطعی شد بله رو دادن و رسماً نامزدی کردن . 

دومیش هم کفوی اجتماعی ، فرهنگی و اعتقادی هردو خانواده هست که حتی طی همین یکی دو روز هم خیلی خوب میشد دید و فهمید . 

سومیش پشتکار و همت پسردایی همسر بود که قبل از اقدام برای خواستگاری ، سریع توی همون شهر که دانشجو بود ، مشغول به کار شد و خیلی خوب در طول همین مدت کم تونست کمک خرج خودش و خانوادش باشه ، حتی برای مراسم عروسی ! 

این دایی همسر مثل خود همسر هست در زمینه شغلی و کاری . 

ولی دوتا پسر داره که حقیقتا خیلی خوب تربیت شدن هم به لحاظ اخلاقی و هم کاری و اجتماعی . 

مورد دیگه که میگم حس خوبی دارن این زوج برام اینه که پسردایی شخصیت حمایت گر و مسئولیت پذیری داره و خیلی جاها که حضور داشتن کنارمون ، خیلی خوب هوای خانمشو داشت و حواسش بهش بود ، هم به اون هم به خانواده خودش ! 

نه اینکه چون توی جمع هست و یا چون کم سن و ساله بخواد خودی نشون بده ! نه واقعا خود خودش بود ، بدون هیچ نقش و نقابی !  حتی یه وقتایی فقط من متوجه می‌شدم چقدر قشنگ داره مدیریت می‌کنه و حواسش هست . 

(چیزی که من حتی در نامزدی هم نداشتم و متاسفانه خیلی ساده لوحانه از کنارش می‌گذشتیم به امید درست شدن !!! ) 

البته عروس هم واقعا دختر خوبیه smiley

خلاصه که انشالله خوشبخت بشن .

 

-----------------------

 

- فردا دخترک میره مدرسه و من هنوز هیچ کاری نکردم و  آمادگی هم ندارم خخ . بس که خسته عروسی و پاتختی و اینا هستم . 

ولی استرس هم ندارم . 

دیگه بعدش چهار سال آدم می‌دونه چی به چیه و باید چیکار کرد . 

فقط تنها نگرانیم معلم امسالش هست که بخاطرش خودمم می‌خوام روز اول همراهش برم . واقعا نمیخوام مثل پارسال یه معلم خاله زنک و بی مسئولیت نصیبش بشه ! 

 

 

 

  • ساره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی