بیمار
خواهر همسر رسماً بیماره!
و باور دارم شدیداً دکتر لازمه ( روانشناس و روانپزشک)
اعتراف هم میکنم پشیمون شدم از اینکه ازش بابت بی توجهی کردن معذرت خواستم و قول دادم هواشو داشته باشم .
بی توجهی کردن از دید من دنیا دنیا با بی توجهی دیدن از دید اون و همسرش متفاوته ! چیزی که اونا میخوان اجبار برای طبق میل اونا رفتار کردن هست و نه انتخاب و تصمیم بالغانه از طرف ما !!!
و باز اعتراف میکنم خودمم شدیداً تراپیست لازم شدم ، از بس که در این مدت تحت فشار روحی این زوج و دختر نیم وجبیشون قرار گرفتم و قرار گرفتیم !
همسر بدتر از منه حتی ! و خیلی خیلی ناراحت !
دخترکم هم نابود شد ! در امان نبود اصلا ... وای از نفس ... وای از نفس !!
و متاسفانه وای از توقع و انتظار بیجای پدر و مادر نفس نسبت به بقیه !!! که بدبختانه دارن این بچه رو هم مثل خودشون بار میارن !!
بدبین نسبت به همه ، پر توقع و خودخواه ... !!
- ۰۴/۰۷/۰۲
سلام رهاجان
خوبی عزیزم؟
سال جدید تحصیلی دخترگلت مبارکا باشه.
ایشالا به زودی سهم ارث هایی هم که در پست های اخیر گفتی مسائلش حل بشه و به امید خدا بتونید خونه مدنظرتون رو بخرید و از مستاجری هم راحت بشید.
در مورد این پستت نمیشه کمی از این خانواده سمی فاصله بگیرید؟ روابطتون رو نمیشه کمرنگ کنید؟
حالا شاید درست نباشه ولی من وقتی تحت فشار آدما و دخالت و تحمیل نظر و اینا قرار میگیرم راهکارم کمرنگ کردن روابطه. سعی میکنم کمتر ببینمشون تا خودشون رو جمع کنند کمی.
ولی خب اینطور که شما میگی کمتر هم ببینیدشون یه جور دیگه لابد گلایه میکنن و چالش میشه.
کاش میشد برن همون شهری که بودن راحت بذارن شمارو.