حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

سلام خوش آمدید
  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۵۱
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۰۸
  • ساره

مامان پنجشنبه با دونفر از دوستانش که یکیشون از اقوام هم میشه رفت کربلا .

 مادرشوهر هم دوشنبه میره . همراه با خواهر و شوهر خواهرش  . و البته برای اولین بار smiley

 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۵۶
  • ساره

شوهر عمه همسر فوت شد . 

امروز عصر رفتیم مراسم خاکسپاری و بعدش شام . 

من خیلی کم از خانواده پدری همسر گفتم . چون زیاد رفت و آمد ندارن با هم . خودمم از بعد فوت پدرشوهر تازه آشنا شدم باهاشون . 

ولی دلیل نمیشه از خوبیهاشون نگم . 

مثلاً بین همشون ، خانواده این عمه فوق العاده خونگرم و با معرفت و مهربون هستن . 

البته عمه همسر یکسال قبل از پدرشوهر فوت شد بنده خدا و ما با شوهر و بچه هاش طی این چند سال مراوده داشتیم . 

حالا هم که شوهرش خیلی یهویی از دنیا رفت ... 

یک سکته و ایست قلبی و تمام ! 

بچه هاش هنوز تو شوک بودن ، امیدوارم خدا بهشون صبر بده .

 

 

  • ساره
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۲ تیر ۰۴ ، ۱۳:۰۰
  • ساره

- دیشب وقتی مداح می‌گفت حسین (ع) رو صدا کن . هزاران بار ته دلم خداروشکر کردم که میتونم بدون خجالت سرمو  رو به آسمون بگیرم و صداش کنم ! 

شاید تو امتحانات بزرگ این یکسال گذشته ، قبول نشده باشم . شاید هنوز خیلی نقص ها دارم که باید برطرفشون کنم . 

ولی همینکه محبت حسین (ع) و یارانش باعث شد امتحانمو رد نشم و بتونم از ته دل اماممو صدا کنم ، کافی بود برام ... 

الحمدلله ... heart

  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ تیر ۰۴ ، ۱۷:۱۱
  • ساره
  • ساره
  • ساره