حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

سلام خوش آمدید
  • ۰ نظر
  • ۱۵ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۰۹
  • ساره
  • ۰ نظر
  • ۱۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۰۷
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۶:۵۸
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۰:۰۰
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۰ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۵:۱۷
  • ساره
  • ۰ نظر
  • ۰۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۹:۱۳
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۷ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۳۷
  • ساره
  • ۰ نظر
  • ۰۷ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۲۸
  • ساره
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۵۹
  • ساره

چیزی که از آدمای اطرافم دیدم این بود که نسل دهه شصتی ها و احتمالا بعدتر دهه هفتادی ها ، به سن چهل که میرسن ، خودبخود بی پروا تر و جسورتر میشن نسبت به قبل ! 

عجیبه اما واقعیت داره ! 

کم نبوده همین دور و بر خودم که طرف یهو تغییر رویه داده ! اخلاقی ، اجتماعی ، خانوادگی و ... و ... یکی از این بخش ها یا حتی همشون با هم ! 

انگاری حصارها و مانع ها دیگه براشون مثل قبل بلند و غیرقابل عبور نیست ! حتی اگه اشتباه هم کرده باشن ، بازم برای عبور ازش تلاش میکنن و این عجیبه ! 

فقط  این تغییرات برا بعضی کم و کوچیکه ، برا بعضی زیاد و بزرگ !! 

بعد که می‌پرسی چی شد یهویی ؟ 

میگه من دیگه چهل سالمه !  تو سنی نیستم که کسی یا چیزی بخواد واسم تعیین تکلیف کنه یا مانع سرراهم بشه ! 

نکته جالبتر اینکه بعضی وقتا میبینم طرف به نتیجه خاصی نرسیده از فلان کار یا رفتار ! و کم کم برمیگرده به تنظیمات سابق ! ولی فقط توی همون زمینه ای که وارد عمل شده بوده ! و دوباره برای موضوع دیگه و حصار دیگه شانس خودشو امتحان می‌کنه ! 

بعضی وقتا هم دیدم طرف دیگه ترمز نداره و اصلا به عقب برنمی‌گرده که هیچ توقفم نمیکنه ! 

چون فرصتاش سوخته و الان قصد جبران کردن داره !

فقط اگه کسی از قبل شخصیتش شکل گرفته باشه ، زندگی و حال روحی نرمالی داشته باشه و موانع بزرگ سرراهش نبوده باشه ، به این نقطه که میرسه زیاد تغییر نمیکنه ! و همون مسیر رو طی می‌کنه ! 

نمی‌دونم .. 

شاید اشتباه میکنم .. 

ولی از اونجایی که یه دهه شصتیم و تمام دوست و همبازی های کودکیم اعم از زن و مرد مثل خودم که این سن رو رد کردن یا دارن رد میکنن ، همین احوالاتو داشتن ( حتی وب نویس‌ها ، کانال دارها ) این چیزا رو به چشم دیدم و تجربه کردم ! 

و بارها و بارها غافلگیر شدم ! 

خلاصه که خدا کنه آدما هرراهی که انتخاب میکنن آخرش به حس امنیت خاطر و آرامش ختم بشه . 

اینا رو گفتم که بگم امروز ۴۲ ساله شدم ! 

تغییرات بیرونی زیاد نداشتم ، جز اینکه وابسته تر شدم به عزیزانم و ترس از دست دادن هام بیشتر شده ! چیزی که در این سن و سال دور از واقعیت نیست . 

اما تغییرات درونی زیاد داشتم . 

خیلی زیاد ... ! 

خصوصا نسبت به دوران جوانی ! 

و حالا حرفای بزرگترهای اون موقع رو درک میکنم . 

الان اگه بگن آیا دوست داری برگردی به اون روزا ، جواب میدم بله حتما ، ولی نه برای زندگی مجدد که خسته تر از این حرفام خخ ، برای ترمیم و تصحیح اشتباهاتم واقعا آرزو دارم برگردم ! 

که نمیشه و فرصتی نیست ! 

اما .. الان ... همینجا که هستم ..هیچی که نداشته باشم هم بخاطر بزرگترین نعمتهای زندگیم ینی دخترکم و پدر و مادر مهربون و همیشه حامیم شکرگذار پروردگارم هستم . 

و همینطور مشاور و تراپیستم که کمکش در زندگیم باعث شد تغییرات بیرونیم اصولی تر ، کم کم و معقول تر شکل بگیره . وگرنه منم حصارشکنی کم نداشتم خخ 

و البته داشتن دوستان خوبی مثل شما که همیشه همراه و هم قدم زندگی من هستید و محرم حرفایی که حتی به صمیمی ترین افراد زندگیم نمیتونم بزنم . 

سپاسگزارم ازتون 🙏 🌹 ♥️

 

 

  • ۴ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۰:۰۳
  • ساره