خب ... خداروشکر این هفته هم رفتن ما کنسل شد ..
فردا مهمون دارم ..
خواهرشوهر اینا قراره بیان
- ۲ نظر
- ۰۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۳:۴۳
خب ... خداروشکر این هفته هم رفتن ما کنسل شد ..
فردا مهمون دارم ..
خواهرشوهر اینا قراره بیان
ینی من مطمئنم عطر بهارنارنج ، مستقیم از بهشت میاد روی زمین !
وای از وقتی که توی شهر پخش بشه ..
بی اعصاب ترین هم باشی ، همینکه پات به کوچه و خیابون میرسه ، مست میشی از استشمام عطرش .. شل میشی و هرچی فکر و خیاله خودبهخود برا لحظه ای قطع میشه و تو فقط دوست داری نفس عمیق بکشی و نفس عمیق بکشی .. فرقی نداره پیاده باشی یا سواره .. عطرش همه جوره تزریق میشه به روح و روانت..!!
قشنگیشم اینه که همه رو مست خودش میکنه .. همشهری ، مسافر ، آشنا و غریب .. و .. و ..
لطف خدا شامل حالم شد ..
برنامه ای پیش اومد که باعث شد من بمونم خونه و همسر و دخترک هم برن اونطرف ..
البته فلانی ها هم اونجا نیستن و بازم اگه میرفتم لطف خدا شامل حالم میشد خخ
دیگه تا هفته آینده هم خدا بزرگه ..
امروز خیلی بهترم ، دیشب دیگه بدون آرامبخش خوابیدم ..
انگار که دیگه از اون شوک سنگین خارج شدم خداروشکر..
خیلی با خدا حرف زدم و درددل کردم تو این مدت .. ازش خواستم هوامو داشته باشه تا بتونم این چالش رو هم پشت سر بذارم ..
از همسر خواستم که اگه بشه امروز رو منصرف بشه و بذاره فردا بریم دیگه .. شبم برگردیم ..
فعلا چیزی نگفته ، ولی احتمالش هست هوایی بشه و یهو عصر با یه زنگ تلفن بخواد که بریم اون طرف ..
اما اشکال نداره ، دیگه آماده ام .. و میتونم مدیریت کنم یه چیزایی رو ..
دیگه بقیه شو سپردم به خدا ..
ببینم چطور پیش میره..
یه تصمیماتی هم دارم که اگه خوب پیش نرفت چیکار کنم
ولی خب انشالله به اونجاها نمیرسه ..
توکل بخدا
پ.ن
_ دوستای همیشه همراهم ، نمیدونم کجایین .. ولی از خدا میخوام هرجا هستین حالتون خوب باشه و به خیر و خوشی بگذرونید این روزا رو
فک کنم مجبوریم از سه شنبه بریم اونور ... !
چه خوش خیالانه فکر میکردم این هفته کنسل هست ..
خدا کنه برنامه بهم بخوره ..